تولد2 سالگی آوین جون با تم باب اسفنجی
این تولد رو عزیز مریم و بابا بزرگ بیژن برات گرفتن دستشون درد نکنه واقعا زحمت کشیدند.
آوین قبل از تولدت مدام در حال کشیدن ریسمان بادکنک ها بودی و یه هفت هشتایی رو ترکوندی
فدای سرت گلم
مامانی که داشت تزیینات تولدت رو درست میکرد روی کاغذ رنگی ها راه میرفتی و میگفتی "اذیت کنم" شیطونک من! تمام کاغذ ها رو مچاله کردی. بازم فدای سرت.
اینجا خاله محبوب زنگ زده بود تا تولدت رو تبریک بگه. جای خاله جون و عمو عادل واقعا خالی بود
آوین جون و الهه جون
آوین و بابابزرگ بیژن
کوچولوهای مجلس گرم کن
مرسانا جون کارشناس تجزیه تحلیل نقوش بر روی لباس کودکان
فدای اون دس دسی و رقصیدنت مامان
قبل از اینکه کسی بیاد سر سفره نشستی و امر فرمودی که تمامی ژله ها به خدمت برسند.
بفرمایید شام .چه شام خوشمزه ای بوووووود!
برای تولد برنامه ریزی کرده بودم برای عکس گرفتن و فوت کردن شمع و بریدن کیک و ...
دربرنامه هایی که آوین جون تو اون شرکت داشت(تقریبا تمام اونها)
نقشه ها نقش بر آب شد به جای فوت کردن شمع میخواست فشفشه رو بگیره راضی نمیشد بشینه و عکس بگیره و خلاصه اینکه دلش میخواست شیرجه بره تو کیک باب اسفنجی
اینجا هم با ژله ها و کاکائوی کیک صورتت رو نقاشی کردم تو هم میخواستی صورت همه رو نقاشی کنی
و اما خوشمزه ترین قسمت هر تولد...