آوین جونآوین جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات آوین جون

تولد2 سالگی آوین جون با تم باب اسفنجی

1392/11/19 19:35
نویسنده : مامان
327 بازدید
اشتراک گذاری

این تولد رو عزیز مریم و بابا بزرگ بیژن برات گرفتن دستشون درد نکنه واقعا زحمت کشیدند.

آوین قبل از تولدت مدام در حال کشیدن ریسمان بادکنک ها بودی و یه هفت هشتایی رو ترکوندی

فدای سرت گلم

مامانی که داشت تزیینات تولدت رو درست میکرد روی کاغذ رنگی ها راه میرفتی و میگفتی "اذیت کنم" شیطونک من! تمام کاغذ ها رو مچاله کردی. بازم فدای سرت.

اینجا خاله محبوب زنگ زده بود تا تولدت رو تبریک بگه. جای خاله جون و عمو عادل واقعا خالی بود

آوین جون و الهه جون

آوین و بابابزرگ بیژن

کوچولوهای مجلس گرم کن

مرسانا جون کارشناس تجزیه تحلیل نقوش بر روی لباس کودکان

فدای اون دس دسی و رقصیدنت مامان

قبل از اینکه کسی بیاد سر سفره نشستی و امر فرمودی که تمامی ژله ها به خدمت برسند.

 

بفرمایید شام .چه شام خوشمزه ای بوووووود!

 

 

 

برای تولد برنامه ریزی کرده بودم برای عکس گرفتن و فوت کردن شمع و بریدن کیک و ...

دربرنامه هایی که آوین جون تو اون شرکت داشت(تقریبا تمام اونها)

نقشه ها نقش بر آب شد به جای فوت کردن شمع میخواست فشفشه رو بگیره راضی نمیشد بشینه و عکس بگیره و خلاصه اینکه دلش میخواست شیرجه بره تو کیک باب اسفنجی

اینجا هم با ژله ها و کاکائوی کیک صورتت رو نقاشی کردم تو هم میخواستی صورت همه رو نقاشی کنی

و اما خوشمزه ترین قسمت هر تولد...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)