آوین جونآوین جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات آوین جون

تکرار کارای مامان

دستکش که میذارم آوین جون از من میگیره که خودش بپوشه. دمپایی هم که پام میکنم تندی از پام در میاره و پاشو میکنه تو دمپایی بزرگترا دیگه...   ...
25 دی 1392

سفره چیدن آوین جون

  تو آشپز خونه غذا رو آماده میکردم به آوین جون گفتم دخترم سفره پهن کن. سفره رو برد و بعد از دو دقیقه اومد... بشقاب ها و لیوان ها و قاشق چنگال ها رو هم تک تک دادم و گفتم ببر...  رفتم که ببینم که سفره رو چطوری چیده... پس سفره کو؟!!! ظاهرا وسط راه جا مونده...           ...
2 مهر 1392

سنگگ کوچولو

آوین جون صبح ها عادت داره زودتر از من و بابایی بیدار میشه و میاد سراغ بابایی و میگه پاش(یعنی پاشو) بابایی میگه کجا بریم آوین جون میگه م م(یعنی نون) بعد با بابایی میره نون وایی.  آوین جون با آقای نانوا حسابی رفیق شده و آقای نونوا هم یه نون سنگک سفارشی کوچولو برای آوین جون زده. آقای نانوا دستتون درد نکنه.     ...
2 مهر 1392