پیاز خوردن آوین
آوین جون دیشب سر سفره شام یه دونه پیاز برداشت بابایی خواست از دستش بگیره اما من گفتم اجازه بده تا مزش رو امتحان کنه اونوقت دیگه نمیخوره اما گلم انگار بدش نیومده بود چشماشو بادمی کرد و با وجود تندی پیاز برگه پیاز رو تا آخرش خورد دوستت داریم آوین جونم بابایی میگه پدر و مادر برای بچه هاشون زحمت میکشن ولی بچه ها با خندوندن و کارای شیرینشون خستگی رو ازتن بابا مامانا به در میکنن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی